این ساجده خانومه که امسال میره کلاس سوم.خیلی منو فاطمه دوسش داریم. همیشه کمک منه

توی آشپزخونه از زیر میز هی اینطرف و اون طرف میرفتی.البته فقط روی سرامیک میتونی بری گلم

این عکس محمد مهدی پسر خالمه.البته الان دو سالش شده.ماشالله خیلی شیطونم هست.عکسای جدیدشو براتون میذارم.یه خواهر6ساله هم به اسم حنانه داره خیلی دوسش دارم عکس اونم حتما میذارم.

این روزا موهاتو تراشیده بودیم تا یک دست بیرون بیان.

امشب اولین شبی بود که با تو به یه عروسی رفتم.خیلی خوشحال بودم که تو همراهیم میکنی.

دختر نازم سلام

این روزها که میگذرد و تو هر روز بزرگتر میشوی گاهی باخودم و به گذر زمان فکر میکنم.نزدیک یک سالته و من هنوز باورم نمیشه تو پیشمی.خیلی شبا خواب نرفتم.خیلی روزا پا به پات اشک ریختم خیلی روزا هم باهات خنیدیم.الان که فکر میکنم میبینم چقدر خوشبختم که تو رو دارم.

خونه مامانم این عکس رو گرفتم.

چند روز بعد از این عکس شب دخترم توی تالار در حالیکه داشتم لباساشو جمع میکردم از روی میز غلت زد وبه زمین خورد.اول خدا و بعد به صاحب اسمش توکل و توسل کردم البه خودم مردم و زنده شدم.خدا واسه کسی نیاره.تا صبح به گفته دکتر بیدار بودم و منتظر علایم ولی عادی بود.ازترس سی تی اسکن نمبردمش.صبح وقت شستن صورتش زیر چونش کبود شده بود دخترم به صورت به زمین خورد وخداروشکر مشکلی پیدا نشد.من کم تجربه ام شما دعام کنید.

اینجا اولین بار سرش روسری انداختم اونم به طرز شمالی ها.البته خودم جنوبی ام از شهرستان های کرمان